کتاب تابستان زاغچه نوشته دیوید آلموند است که توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است. این کتاب را شهلا انتظاریان در 280 صفحه ترجمه کرده است.
داستان این کتاب در مورد پسری به نام لیام است که در یکی از روستاهای انگلستان و در زمان جنگ با عراق زندگی می کند. لیام در تابستان زاغچه ای را می بیند و به دنبال او می رود. زاغچه او را به پیش دختری تنها و قندان پیچ می برد و خانواده لیام سرپرستی این بچه را قبول می کنند و…
برشی از کتاب:
از خیلی وقت پیش میترسیدهایم که بیایند. شک نداشتهایم که میآیند و کلی حرفوحدیث شنیدهایم که اگر بیایند، چطور میشود. سربازها خانوادهی من و یک خانوادهی دیگر را میبرند وسط مزرعه و بهشان شنکش و بیل میدهند. تفنگشان را بهطرفشان میگیرند و بهشان دستور میدهند: «قبرتان را بکَنید! قبرتان را بکَنید!» مامان و بابا و خواهر و برادرم قبرشان را میکَنند و سربازها همینطور کنارشان میایستند و سیگار دود میکنند. بعد تفنگشان را میآورند بالا و همهشان را از دمِ تیر میگذرانند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.