کتاب «به من گفتند تنها بیا؛ پشت خطوط داعش» نوشته سعاد مخنت است که فائزه نوری آنرا به زبان فارسی ترجمه کرده است.
این کتاب از زبان روزنامه نگار آلمانی و مسلمان که از عملیات های داعش گزارش می دهد نوشته شده است.
او در این کتاب به صورت داستانی، اتفاقاتی که برایش افتاده است را بازگو می کند و از ملاقات با بلند مرتبه های داعش سخن می گوید.
این کتاب محصول انتشارات کتابستان است و در سال 1398 منتشر شده است.
برشی از کتاب:
عراق، من را عوض کرده بود. اواخر 2003 به فرانکفورت بازگشتم، اما هنوز صدای بمب، بوی گوشت سوخته و شیون مردان و زنانی را که به دنبال عزیزانشان بودند احساس می کردم. حتی در جشن شب سال نو، که هرسال با خانواده و دوستان به بالکن می رفتیم تا آتش بازی را تماشا کنیم، نرفتم. چون خاطره انفجارهای عراق را برایم زنده می کرد.
جشن آن سال مثل هر سال نبود، نه از اتفاقات سال گذشته خوشحال بودم و نه از آنچه پیش رویم بود. نفرت و شکاف میان سنی و شیعه هر روز عمیق تر می شد و جنگ و اشغال عراق، فرصت خوبی را برای القاعده و رفتارهای وحشیانه بعضی از شبه نظامیان در عراق فراهم کرده بود؛ و این ها موجب افسردگی ام شد.
یکی از سربازان آمریکایی از زندان های مخفی، عکس های یهویی و وحشتناکی منتشر کرد. انگار احساس کرده بود تعطیلات را در سرزمین عجایب می گذراند، جایی که در آن خبری از انسانیت و اخلاق نیست. رفتارهای وحشیانه آمریکایی ها لو رفته بود و در طول چند ماه، دنیا شکنجه و تحقیر زندانیان عراقی در ابوغریب و زندان های دیگر را به چشم دید. رسوایی های آمریکا این احساس را در من تقویت کرد که غرب و بخصوص ایالات متحده برتری اخلاقی ندارد؛ با افتخار خاک کشور دیگری را اشغال کرده و حالا با مصونیتی که داشت، به قول رهبرانش «در سایه» دست به هر عملی می زند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.