کتاب گفتمان جهانی مهدویت و آینده بشر
گفتمان جهانی مهدویت، اندیشه فرجامشناسانهای اسلامی با رویکرد گفتمانی است که به تبیین فرایند تحولات آینده بر پایه اصول، اهداف و کارکردهای نظریه قرآنی مهدویت میپردازد و با فراخواندن انسان معاصر به ارزشهای متعالی و تمدّنساز دین، رویکرد فراگیر به گفتمان مهدویت را ضامن سعادت و نجات بشر و نویدبخش ظهور منجی موعود (عج) برای تحقق جامعه آرمانی میداند.
نویسنده کتاب «گفتمان جهانی مهدویت و آینده بشر» را در سه فصل برای مباحثش دسته بندی کرده است. در فصل اول کتاب، اصطلاحات مرتبط به آینده را توضیح داده و نقاط اشتراک و تفاوتهای این اصطلاحات را شرح داده است. در فصل دوم آن با نگاه مقایسه ای آینده بشر را از دیدگاه تئوری های فرجام شناسانه مکاتب بشری و آیندهنگری مهدوی بررسی کرده و تلاش کرده است. در فصل سوم کتاب نیز از مبانی، ویژگیها و کارکردهای گفتمان جهانی مهدویت صحبت شده است.
برشی از کتاب:
جوامع انسانی همواره نسبت به آینده، دو نوع نگاه داشته و این دو نگاه، دو رویکرد متفاوت را در پی داشته است. در یک نگاه، آیندۀ بشر تاریک و ظلمانی تلقّی شده و هیچ فرجام امیدبخشی را برای آیندۀ تاریخ بشر، متصوّر نیست. نگاه دیگر، نگاه امیدوارانه است که دوران فرجامین تاریخ بشر را مثبت و سرشار از امید ارزیابی کرده و به چشمانداز روشن و آفتابی پیش رو، چشم دوخته است.
گرچه ممکن است دیدگاه سومی نیز فرض شود و کسانی باشند که زمان آینده را در زمان حال خلاصه کرده، توجّه مردم را از فراسو به هماکنون معطوف سازند؛ امّا در حقیقت، این گروه نیز نمیتوانند از آینده کاملاً چشم بپوشند، بلکه آنان نیز زمان حال را میباید با نیمنگاهی به آینده سامان دهند.
استاد شهید مرتضی مطهری(ره) این دو نوع نگاه نسبت به آینده را ناشی از تفاوت در نوع جهانبینی افراد میداند و میگوید:
نگرش مثبت، نگرشی است که غالب معتقدان به ماورا و خدا و نیز اکثر پیروان ادیان ـ اعم از آسمانی و غیرآسمانی ـ بدان باور داشته و نشاط و بالندگی فردی و اجتماعی خویش را در آن جستوجو میکنند؛ نگرش مثبت به آینده هم در ساختوساز انسان و جوامع انسانی نقش مهمی داشته و هم در معنا بخشیدن و هدفمند کردن زندگی انسانها، نقش تأثیرگذاری خواهد داشت؛ چه اینکه نگرش منفی، غالباً از آنِ کسانی است که به ماورا اعتقاد ندارند و جهان و جهانیان و ارتباط میان آنها را مادّی محض میپندارند. به تعبیر دیگر، دیدگاه ماتریالیستی دارند؛ از اینرو «بعضی فیلسوفان به جهان و به انسان، هر دو بدبین هستند؛ جهان را در مجموع خودش، یک امر نبایستی، یک شیء نامطلوب و انسان را هم در میان مخلوقات این عالم، بهخصوص یک موجود شریر و موجودی که اسیر یک سلسله غرایز پست و پلید است و از وجود این موجود، در واقع جز شر چیزی برنمیخیزد، میدانستند. آنان معتقد بودند جهان شر است و انسان هم شریرترین موجودات.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.