کتاب «آواز، بچه، آتش» برای پژوهشگران تاریخ انقلاب بسیار مفید بوده و به صورت مستندی داستانی روایت شده است. نویسنده ی خوش ذوق این کتاب اکبر صحرایی است و داستان کتاب در رابطه با پرونده ی آیت الله شهید دستغیب در ساواک شیراز است.
برشی از کتاب:
از ساختمان ساواک که بیرون آمد، ندانست چرا برای اولینبار با این صراحت با دکتر مخالفت کرد. اما حس خوشی داشت. برای اولینبار خودش بود و مستقل. شاید مزۀ چیزی زیر دهنش رفته بود که خروارها از آن، زیر زبان دستغیب بود. پیادهرو منتهی به چهار راه زند را گرفت و قدم زد. لیست را بیرون آورد و فکر کرد: «از بین ببرمش! نامردی… شاید غلامی یا ساواکی دیگهای تعقیبم کرده باشه؟ تو خونه راحت لیست رو از بین میبرم… دکتر بدجوری به کیف زُل زده بود. مشکوک شد… ممکنه بریزن و لیست رو ازم بگیرن… بهتره یه راست برم خونۀ دستغیب».
برگشت و به عقب سر نگاه کرد: «وای غلامی!».
به سرعت لیست را از کیف در آورد و همینطور که سرعتش را زیاد میکرد بیاختیار چپاند توی دهانش. جوید و جوید و بلعید!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.