کتاب «نذر نصرانی» نوشته سعید محمدی است که این کتاب در زمره رمان های ایرانی قرار گرفته است.
ذاستان این کتاب داستانی تاریخی درباره کارگزار مالی مسیحی به نام یوسف نصرانی است که بعد از این که از چشم خلیفه افتاد زندگی خود و همسرش به تباهی کشیده شد. اما پس از آشنایی با امام رضا (ع) اوضاع زندگیش به یکباره تغییر می کند و زندگی لحظات خوشی را به او هدیه می کند.
کتاب حاضر محصول انتشارات کتابستان است که در سال 1398 به چاپ رسیده است.
برشی از کتاب:
مريم آستين بلند پدر يوحنا را ملتمسانه گرفت و گريه كنان گفت:
كمكش كنيد، شما را به روح القدس! اگر كمكش نكنيد نابود مي شود!
پدر يوحنا متحير پرسيد:
چه كمكي از من برمي آيد؟ چه بايد بكنم؟ كجا را براي جستجويش بفرستم؟
مريم آستين پدر يوحنا را رها كرد. اشكش را با پشت دست خاك آلودش پاك كرد و گفت:
نمي دانم، دو روز است كه ناپديد شده. مي گويند به خليفه خيانت كرده، ماليات كفرتوثا را برداشته و به بيزانس گريخته!
صورتش را ميان دستانش گرفت و با صداي بلند گريه كرد. در ميان هق هق گريه هايش بريده بريده گفت:
يوسف… خيانت نمي كند!… تنهايي جايي… نمي رود!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.