نمایش نامه «مفرد، مذکر، غایب» زندگی ملیکا یا نرجس خاتون مادر گرامی امام عصر (عجلاللهتعالیفرجه) است.
برشی از کتاب:
ملیکا: در فروش من تعجیل نکن
عمرو: مویم سفید میشود و دندانهایم سیاه و تو روی دستم میمانی
ملیکا: آیا نباید آن کس که به تملک او در میآیم به دلم بنشیند؟ (مردی که آن را در نظر داشته، نزدیک می شود.)
عمرو: آمدیم و کسی به دل تو ننشست. تکلیف چیست؟
مرد: سلام بر عمروبن یزید. (عمرو در او دقیق میشود و میشناسد و خوشحال به پا میخیزد)
عمرو: السلام جناب بشربن سلیمان
بشر: از قرار رومی است.
(عمرو پاسخ نمیدهد)
بشر: قیمتاش چند است؟
عمرو: (نا مطمئن) سیصد!
بشر: نام شما چیست خواهرم؟
عمرو: (به شوق آمده) نرجس!
بشر: اگر رومی است چرا نامش نرجس است؟
عمرو: اسم، اسم است دیگر جناب بشر! رومی و زنگی ندارد.
بشر نامه ای را از پر شالش بیرون می آورد…..
ملیکا: (به عمرو) خوشحال باش که من مالک خویش را یافتم
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.