معرفی کتاب غواصها بوی نعنا میدهند
غواصها بوی نعنا میدهند روایت داستانی ۷۲ غواص لشکر انصارالحسین همدان است که به قلم حمید حسام به رشته تحریر درآمده است.
خلاصه کتاب
حمید حسام براساس خاطرات بازماندگان و شاهدان عینی عملیات کربلا ۴، حماسه آفرینی غواصان لشکر انصار الحسین همدان را در دی ماه سال ۱۳۵۶، روایت کرده است. این داستان در کتابی با عنوان غواصها بوی نعنا می دهند، منتشر شده است.
جملاتی از کتاب غواصها بوی نعنا میدهند
موج را می دیدیم و مسیر آب را که از سد گتوند میرفت سمت شوشتر. داشتیم خرامان می رسیدیم به اردوگاه غواصان لشکر. چندتا غواص هم دیدیم که تازه از آب زده بودند بیرون. کریم مطهری هم بین شان بود. تا ما را دیدند، آمدند ایستادند جلوی موتوری گردان و برامان دست تکان دادند و خندیدند. لباس همه مان خیس بود. غواص ها از آب و ما از شرجی گرمای هوا و گرمای مضاعف مینی بوس. دیده بوسی و خوش و بش که تمام شد، من ماندم و کریم.
کریم سر درد دلش باز شد و گفت ” یک تیپ نیرو از دزفول تقسیم شده اند و خیلی ها التماس دعا دارند که بیایند پیش ما.” گفت ” او فقط توانسته بود دوازده نفرشان را جدا کند، هر چند که مسؤولین لشکر زیاد از قد و قواره و قوه بنیه شان راضی نیستند.” گفت ” البته این ها زیاد مهم نیست. شنیده که شهر خبرهایی است و بمباران پشت بمباران است.
منتظر جواب من بود. چی داشتم که بگویم. نفسم را با صدا دادم بیرون و سر تأسف تکان دادم. لب هم گزیدم. گفتم: چی بگویم که نگفتنم… و چشمم به یک غریبه افتاد، از همان تازه وارد ها، که یک کلمن قرمز گرفته بود دستش و شده بود سقّای بچه هایی که تو گرمای چهل و پنج درجه تابستان داشتند له له می زدند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.