

کتاب خاتون و قوماندان (باتقریظ رهبری)
برای قیمت تماس بگیرید
خاتون و قوماندان ، روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید بزرگوار علیرضا توسلی ملقب به ابوحامد فرمانده لشکر فاطمیون است .
شهید علیرضا توسلی معروف به ابوحامد اول مهرماه سال 1341 در افغانستان دیده به جهان گشود .
ایشان در نهم اسفند ماه 1393 در کشور سوریه ، شهر درعا به شهادت رسیدند .
کتاب خاتون و قوماندان (باتقریظ رهبری)
کتاب خاتون و قوماندان (باتقریظ رهبری) ، روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید بزرگوار علیرضا توسلی ملقب به ابوحامد فرمانده لشکر فاطمیون است .
شهید علیرضا توسلی معروف به ابوحامد در اول مهرماه سال هزار و سیصد و چهل و یک در افغانستان به دنیا آمد .
ایشان در نهم اسفند ماه 1393 در کشور سوریه ، شهر درعا به شهادت رسیدند . او فرمانده و بنیانگذار لشکر فاطمیون بود . تمام زندگی اش را رزمنده بود و در جبهه ها جنگید .با شروع جنگ ایران و عراق به کردستان رفته و بیش از یک سال در آن منطقه حضور داشت .
وقتی جنگ ایران و عراق به پایان رسید ، برای جنگ با ارتش شوروی به افغانستان رفت
در سال 1374 ، زمانی که نیروهای طالبان در افغانستان روی کار آمده بودند در آنجا حضور داشت .
- شرکت در جنگ ایران و عراق
- شرکت در جنگ شوروی و افغانستان
- شرکت در جنگ طالبان
- فرماندهی و بنیانگذار لشکر فاطمیون
در این میان با خانم ام البنین حسینی ازدواج و حاصل این ازدواج یک پسر به نام حمیدرضا و دو دختر به نام های طوبی و فاطمه می باشد .
وقتی بحران شوریه ، آغاز شد ، او در تاریخ 22 اردیبهشت ماه 1392 راهی سوریه شد و یک سال بعد در نبرد با جبهه النصره شهید و در مشهد به خاک سپرده شد .
معنای قوماندان در کتاب خاتون و قوماندان چیست ؟
قوماندان در زبان مردم افغانستان به معنای فرمانده می باشد و نویسنده کتاب خاتون و قوماندان خانم مریم قربانزاده با تکیه بر همین معنا کتاب را با استفاده از روایت زندگی ام البنین حسینی ، همسر این شهید مدافع حرم نوشته است .
قسمتی از متن کتاب خاتون و قوماندان (باتقریظ رهبری) :
علیرضا رفت سراغ بچه ها . نشست روی زمین و فاطمه را بوسید ، طوبی را بوسید . موهایشان را بویید . اولین بار بود که بچه ها سر کاسه آب و سینی قرآن غوغا نمی کردند .
علیرضا کنار حمیدرضا دوزانو شد . موهایش را نوازش کرد . به چهره معصومانه غرق خوابش زل زده بود . لب هایش می جنبید . گفتم حتما دارد برای پسرش دعا می خواند .
ماندنش کنار بالش حمیدرضا طولانی شد . صدای بوق ماشین آمد . ساعت پنج شدده بود . چادرم را سر کردم ، هر دو پاورچین از پله ها پایین رفتیم . دستش را از دستم بیرون کشید ، می خواستم نگهش دارم . چشم در چشم شدیم ، نه صحبتی ، نه وداعی ، نه حتی سفارشی که مواظب خودت باش ، تو هم مواظب خودت و بچه ها باش .
مرد تنومند من داشت می رفت .
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب خاتون و قوماندان :
سلام خدا بر شهید عزیز علیرضا توسلی ، مجاهد مخلص و فداکار و بر همسر پر گذشت و صبور و فرزانه ی او خانم ام البنین .
حوادث مربوط به مهاجران افغان را که در این کتاب امده است از هیچ منبع دیگری که به این اندازه بتوان اطمینان دشت دریافت نکرده ام .
برخی از آنها جدا تاثیرگذار است ، ولی از سوی دیگر حرکت جهادی فاطمیون افتخاری برای آنها و همه ی افغانها است .