کتاب «زنده باد کمیل» روایتگر خاطرات محسن مطلق از روزهای جنگ است.
برشی از کتاب:
صدای انفجاری دیده ها را به سمت لودر چرخاند. لودر در دود و آتش گم شده بود و اثری از راننده به چشم نمی خورد. گویا، لبخند آخر او را خریده بودند؛ تیر مستقیم تانک ماموریت خود را انجام داده بود. بچه ها کلاه آهنی راننده لودر را آ نطرف رودخانه، در حالی که سوراخ سوراخ شده بود، پیدا کردند. صفحه 3
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.