کتاب «قصه های دریا» مجموعه ای از خاطرات جعمی از فرماندهان نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران (نداجا) در دوران دفاع مقدس است که سید قاسم یاحسینی آن را برای گروه سنی نوجوان نوشته است.
برشی از کتاب:
در ساحل شرقی کارون بودم و همه چیز را با چشمان اشکبارم میدیدم.
همه ما که هنوز در ساحل شرقی بودیم، از شوق زار زار گریه میکردیم.
برای ورود به شهری که گردان من در آن پرپر شده بود، لحظه شماری میکردم.
پل خرمشهر شکسته و غیرقابل عبور بود. ناچار باید از عرض رودخانه عبور می-کردیم.
ساعت حدود ده صبح بود که من و ناخدا ابوطالب ضربعلیان سوار قایق شدیم و از رودخانه کارون گذشتیم. همان مسیر عقب نشینی را برعکس طی کردیم. من یاد شب نکبت بار و شوم چهارم آبان 1359 و آن عقب نشینی تحمیلی افتادم. جای همه تکاوران، پاسداران و نیروهای مردمی شهید که در آن 34 روز مقاومت تاریخی خونشان در خرمشهر ریخته شد را خالی میدیدم. گریه امانم نمیداد. هر دو گریه میکردیم. اما این بار اشک شوق و شادی بود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.