آفتاب در حجاب سید مهدی شجاعی
برای قیمت تماس بگیرید
آفتاب در حجاب
«آفتاب در حجاب» از ماندگارترین آثار ادبیات مذهبی است، واگویه ای تاریخی که تاریخ صرف نیست، عاشورایی است از نگاه حضرت زینب (س)، کربلایی است برای حضرت زینب (س)، پیوند حماسه و عاطفه و ادب و عشق. بی شک هیچ کسی نتوانسته و نخواهد توانست منشور کربلا را با وجوه بی نهایت آن، به تمام و کمال در قالب هنر به تصویر بکشد. با این همه، «آفتاب در حجاب» گامی است کوچک در به تماشا نشستن غم های کربلا از نگاه قلة صبر و استقامت، حضرت زینب (س). در این زمانه که حماسه کربلا به انواع تحریف ها آلوده شده است ، این اثر می تواند با روایتی ناب از این واقعه، دریچه جدیدی به روی عاشقان اباعبدالله (ع) و خواهر گرامی اش حضرت زینب کبری (س) بگشاید.
کتاب آفتاب در حجاب دربارهی زندگی «حضرت زینب» (س) است که با دقت تمام نگاشته شده و با خواندن آن میتوانیم به درک بهتری شخصیت والای حضرت زینب برسیم. سیدمهدی شجاعی خالق کتابهای مذهبی در آفتاب در حجاب رویدادهای پیش آمده زندگی حضرت زینب را از زاویههای مختلف تاریخی مطالعه و برای خوانندههای خود بازخوانی کرده است.
نویسنده
شجاعی برای نوشتن کتاب از استنادهای تاریخی فراوانی استفاده کرده و جزئیات مربوطه به زندگی «حضرت زینب» (س) را بازگو میکند. او دربارهی مضمون این کتاب میگوید :«اکنون، با استفاده از مونث بودن و زن بودن شخصیت حضرت زینب (س) میتوانیم به لایههای درونی و پنهان از ماجرای عاشورا که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، ورود پیدا کنیم.»
سیدمهدی شجاعی در مصاحبهای علت نامگذاری این کتاب را اینطور توضیح میدهد: «دربارهی عنوان کتاب باید بگویم که حجاب، علاوه بر این که میتواند به وقار و سنگینی حضرت زینب اشاره داشته باشد، مفهوم دیگری نیز دارد. حجاب، چیزی است که مانع دیدن یک شی از جمله حقیقت میشود که البته این حجاب میتواند از جنس تاریکی و نور باشد. باید گفت که آفتاب در حجاب به معنای آفتاب تابانی است که شخصیت بزرگ و والای آن شخصیت نورانی هنوز درک نشده است و از این جهت در حجاب مانده است.
بخشی از متن کتاب
در کربلا، شاید هیچکس به اندازه تو زهر عطش در جانش رسوخ نرده باشد،بچه ها که فریاد العطش سرداده اند، همگی در سایه سار خیمه بوده اند،مردان که تشنگی، بنیانهای وجودشان را مکیده است، هیچکدام پوششی به طاقت فرسایی حجاب تو بر تن نداشته اند، معجر و مقنعه و عبا و دشداشه و لباس کامل، در زیر آفتاب سوزنده نینوا، حتی خون رگهای تو را تبخیر کرده است، تو اگر با همین حجاب، در عرصه نینوا می نشستی، عطش تمام وجودت را به آتش می کشید، چه رسد به اینکه هیچکس در کربلا به اندازه تو راه نرفته است، ندویده است، هروله نکرده است – مگر البته خود حسین (ع) و تو اکنون با این حال و روز باید فریاد العطش بچه ها را بشنوی و تاب بیاوری.
باید تشنگی را در تار و پود جوانان بنی هاشم ببینی و به تسلایشان برخیزی. باید زبانه های عطش را در چشم های کودکان نظاره کنی و زبان به کام بگیری و دم برنیاوری،باید خون را از لبهای ترک خورده ات بروبی و به گونه هایت بمالی تا زردی رخسار تو بچه ها را دچار ضعف و سستی نکند، باید تصویر کوثر را در آینه نگاهت بخشکانی تا بچه ها با دیدن چشمهای تو به یاد آب نیفتند، باید آوندهای خشکیده اینهمه نهال را به اشک چشم آبیاری کنی تا تصویر پژمردگی در مخیله دشمن بخشکد و گلهای باغ رسول الله را شاداب تر از همیشه ببیند، اما از همه اینها مهمتر و در عین حال سختتر و شکننده تر ، کار دیگری است و آن اینکه نگذاری آتش عطش بچه ها از در و دیوار خیمه ها سرایت کند و توجه ابوالفضل را برانگیزد، نگذاری طنین تشنگی بچه ها به گوش عباس برسد.
خرید انواع کتاب، اسباب بازی و محصولات فرهنگی با تخفیف ویژه از دین کالا