کتاب آبنبات دارچینی؛ داستان طنز
برای قیمت تماس بگیرید
مولف | مهرداد صدقی |
ناشر | سوره مهر |
تعداد صفحه | 398 |
قطع | رقعی |
رده سنی | بزرگسالان |
2 عدد در انبار
اگر پیش تر کتاب شیرین و طنز «آبنبات هلدار» و جلد بعدی آن یعنی «آبنبات پسته ای» را خوانده باشید، حالی می توانید از خواندن «آبنبات دارچینی» لذت ببرید کتاب «آبنبات دارچینی» جلد سوم کتاب «آبنبات هلدار» بوده که ماجراهای آن بین سال های 72 تا 74 می گذرد. شخصیت اصلی این کتاب محسن نام داشته که درگیر ماجراهای پیش بینی نشده ای می شود که ناخواسته بر روی زندگی خود و اطرافیانش تاثیر می گذارد و همین امر موقعیت های طنزآمیزی ایجاد می کند.
بخشی از کتاب:
«کمی جلوتر، چشمم افتاد به مردی که یک ترازو روی زمین گذاشته بود. فکرِ کار کردن با ترازو هم بد نبود. دستکم از همین آقاجان، که هر روز خودش را وزن میکرد، کلی پول درمیآوردم. زندایی هم گزینة خوبی بود. فقط حیف که ممکن بود در آخرین ماههای بارداریاش فنرها و عقربههای ترازویم را از جا درآورد. حدس زدم آقاجان به خاطر همین ترازو است که هر روز وزنش را به بقیه اعلام میکند. محض کنجکاوی رفتم روی ترازو. به صاحب ترازو گفتم: «پدرِ من هر روز میآد اینجا خودشِ وزن مُکنه. مشتری ثابت شمایه.»
ـ تو پسرِ علی آقایی؟
ـ بله.
ـ هیچ مِدانی پدرت پدرِ منِ درآورده؟
ـ برای چی؟ برای شما که بهتره. بیشتر کاسبی مُکنین که!
صاحب ترازو لبخند تلخی زد و گفت: «ها … ولی خا دستم خالی بود؛ پدرت چند کلیو برنج به من نسیه داد. گفت به جاش میآد خودشِ وزن مُکنه. اولش خیلی دعاش کردم. هنوزم خیلی دعاش مُکنم. ولی، خا رد مشه، مره روی ترازو. برمگرده، مره روی ترازو. از این بشکة آبِ جلوی مسجد آب مخوره، میره روی ترازو. مخواد بره مسجد، مره روی ترازو. از مسجد برمگرده، مره روی ترازو. هی مخواد ببینه وزنش چقدر کم و زیاد مشه … خا این چی وضعیته خا؟»
وزن | 424 گرم |
---|