چوپان و پلیس (دلستان و گلستان)
چوپان و پلیس (دلستان و گلستان) قیمت اصلی 50,000 تومان بود.قیمت فعلی 42,500 تومان است.
بازگشت به محصولات
راز درخت شاه توت (دلستان و گلستان)
راز درخت شاه توت (دلستان و گلستان) قیمت اصلی 50,000 تومان بود.قیمت فعلی 42,500 تومان است.

خطری برای جمال (دلستان و گلستان)

قیمت اصلی 50,000 تومان بود.قیمت فعلی 42,500 تومان است.

خطری برای جمال (دلستان و گلستان ) ، یکی از 5 جلد از قصه های شیرین دلستان و گلستان است .

این دو روستا مردمانی باصفا و کوشا دارند ؛ با آرزوها ،رسم ها ، خوبی ها و بدی هایی شبیه به همه مردم جهان .

 

توضیحات

خطری برای جمال (دلستان و گلستان )

مجموعه 5 جلدی قصه های شیرین دلستان و گلستان نوشتۀ محمد حمزه زاده د، با تصویر سازی حسن عامه کن و مجاهده پورشمسیان  منتشر گردید  که این محصول جلد دوم این مجموعه 5 جلدی می باشد  در واقع در آن ، اتفاقات این دو روستای زیبا را برای محدوده سنی 9 سال به بالا به طرز جالب و هیجان انگیزی بیان می کند .

دلستان کجاست ؟

دلستان روستایی است در پای «بلند کوه » که خاک خوبی دارد.

بیشتر مردم در گلستان یا کوزه گرند یا کوزه فروش .

بعضی از کوزه های دلستان ، سال هاست که در دورترین نقاط جهان دست به دست می شود و هنور هم مشتری دارد .

پشت بلند کوه هم ، روستایی است به نام گلستان که مردمش با آب چشمه های جوشان بلند کوه که به سمت روستایشان جاریست ، گل پرورش می دهند و از این راه روزگار را میگذرانند.

دلستان و گلستان مردمانی باصفا و کوشا دارند ؛ با آرزوها ،رسم ها ، خوبی ها و بدی هایی شبیه به همه مردم جهان .

قصه ها و غصه های این مردم ، خواندنی و ماندنی است .

که این محصول جلد دوم این مجموعه 5 جلدی می باشد .

در کتاب خطری برای جمال (دلستان و گلستان ) قصه هایی که میخوانیم :

  1. راز کوره های آقا نبات
  2. ماجرای مردم پایین ده
  3. گوسفند و گل
  4. خطری برای جمال
  5. کدام آتش گرم تر است ؟

در قسمتی از این کتاب می خوانیم :

راز کوزه های آقا نبات :

کوزه های آقا نبات از بهترین کوزه های ایرانی اند که در دنیا هم معروف اند . 

مدتی است این کوزه ها دچار مشکلاتی هستند و آبروی آقا نبات به خطر افتاده است ….

ماجراهای مردم پایین ده :

در یک جلسه خصوصی و محرمانه ، عده ای از اهالی روستای پایین ده موضوع مهم را با حکیم مطرح کردند که به سرنوشت اهالی روستا گره دارد. 

گوسفند و گل :

مرد کلاه نمدی اش را از سر برداشت و بدون اینکه به صورت حکیم نگاه کند گفت : این مردمان گوسفندم را گرفتند و طلبکار هم هستند ….

خطری برای جمال :

جمال از صبح برای خریدن دسته گل مراسم عقدش به گلستان رفت و هنوز برنگشته است .

تاریکی شب دلستان را در بر دارد و صدای زوزۀ گرگ ها از دور به گوش می رسد . 

گل پسند پشت پنجره ایستاده و با چشمانی نگران کوچه را می پاید ؛ هیچ خبری از جمال نیست ….

کدام آتش گرم تر است ؟ :

عمران گفت : والله چه عرض کنم ؟ مردم یک مقداری خرافاتی اند . 

امروز پسرخاله مارال 5 کیلو هیزم خرید . گفتم چرا بیشتر نمی خری ؟ گفت امسال هیزم را از آقا ماشاءالله می خریم ، چون آتش هیزمش گرم تر است ….